اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام)
کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده
مهمان تو با دیده ی گریان رسیده
سرمایه ای که داده بودی باختم من
یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده
حرف دل هر نوکری اینست عمری
هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده
باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم
از این جدایی بر لبانم جان رسیده
افتاده بارم آمدم دستم بگیری
با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده