مناجات با خدا - شب پنجم رمضان المبارک 1392
ناگهان تا که چشم وا کردم، ماه مهمانی خدا آمد
به سر سفرهی کرامت دوست، شاه آمد اگر گدا آمد
دیدم این جا میان مهمانها، آمده هر که آبرو دارد
بین این بندگان خوب خدا، چه کند آنکه خود گنهکار است
پشت مهمانسرای تو ماندم، پشت در جای بی سر و پاهاست
من همان به که پشت در باشم، آگهم جای من نه اینجاهاست
نه که من آمدم به سوی تو باز، مثل هر بار آمدی یا رب
گر چه دیدی تو زشتی من را، فرصت توبه دادیام امشب
اگر این گونه هم دهی راهم، باز هم آبروی من برود
مپسندی که بر زبان همه، ای خدا گفتگوی من برود
نه لباسی برای مهمانی، نه دگر خلق و حسرتی دارم
بعد یک سال تازه آمدهام، من هم آیا رخصتی دارم؟
گیر کردم میان برزخ خود، نه ره چاره دارم و نه کسی
حاصلم را تباه میبینم، چه کنم گر به داد من نرسی؟
من اگر خودم بودم، به دلم باز شور و شین آمد
مانده بودم غریب که ناگه، رحمت واسعه حسین آمد
با حسین آبرو گرفتم من، زشتی دل دوباره زیبا شد
عزتم داد و اعتبارم داد، نوکرش هر که گشت آقا شد
دست من را گرفت و گفت بگو، یاعلی و ز جای خود برخیز
ای ز سنگ گنه زمین خورده، حال بر روی پای خود برخیز
هر که با ذکر یاعلی برخواست، تا قیامت ز پا نمیافتد
هر که با مرتضی علی آمد، پس ز چشم خدا نمیافتد
من بنده ای حقیرم، افتاده بارم اینجا
دیگر شدم زمینگیر، با کوله بارم اینجا
یا رب و یا الهی
بس که گناه کردم، دل را سیاه کردم
نعمت تباه کردم، من شرمسارم اینجا
یا رب و یا الهی
تا شد گناه عادت، از دست رفت عبادت
وقت گناه کردن، بی اختیارم اینجا
یا رب و یا الهی
بیانات :
حاج آقا در این شب ابتدا به یادآورى مطالب شب هاى گذشته اشاره کرده و کمى هم به ادامه ى شرح دعاى مکارم الاخلاق و قسمت دوّم از القائات شیطانى پرداخته و بیشتر بیانات خود را در قالب وعظ و اندرز و نصیحت بیان کردند که به برخى از آنها اشاره میکنیم؛
جارى بودن ناسزا و بدگویى و بیهوده گویى؛ طرف تو خفا یه گناهى کرده این هم دیده، حالا دوست داره آبروش رو ببره و حتماً اعلام هم بکنه؛ زیاد هم هستند این جور آدم ها،این هم عیب هست و از القائات شیطان است.
شهادت دادن هاى باطل؛ اصلاً بعضى که شهادت هاى باطل ملاک زندگیشونه؛ با این شهادت ها و آبرو ریزى ها و غیبت ها روزمره شون میگذره؛ باور کنین انقدر آدم هاى احمق زیادند و انقدر عیوبات ما داریم...
اصلاً غیبت که نُقل زبان زن و مرد شده! آدم هاى فاحشه گر، بى دین، عرق خور، بى نماز، بدحجاب... بعضی از اینها شاید یک دروغ هم نگویندیا یک بار غیبت نکنند، امّا اگر تو هیئت، تو مسجد، تو سینه زدن این اتفاق بیفته خیلی بده. خدا رحمت کنه یکى از رفقامون تو جلسه ى تفسیر قرآن که ما مى رفتیم اینطورى مى گفت اى بچه هاى ریش دار، اى بچه هاى شصت، هفتاد ساله؛ همه گریه مى کردنند؛ تازه همه از متّقین بودنند! میگفت: والله اون چشمکى که زن بدکاره میزنه و عمل منکر خودش رو هم انجام میده بعدها اگر توبه کنه خدا مى بخشه! امّا اون کسى که میاد تو هیئت با چشمک اشاره میکنه و یعنى غیبت میکنه رو خدا نمى بخشه؛ و دیگر اینکه بی احترامی کردن که از فحش و ناسزا هم بدتره... استغفرالله؛ میدانید که مى فرماید؛ بی احتر امی به مومن برابر است با نعوذ بالله بی احترامی به خداوند! اینهایى که عرض میکنیم همه از القائات شیطانى است.
خیلى ما گرفتاریم ها... تو رو خدا بیایم همه همدیگر رو دعا کنیم؛ زن ها مرد هارو، مردها زن ها رو...؛ شما باورتون میشه من هنوز گرفتار قضیّه آتش سوزى مسجد هستم؟! اگر بخوام بگم بى احترامى میشه به اون خانواده هاى بزرگوارى که هیچ وقت اعتراض نکردند!
خوب حالا این ها رو شنیدى؛ فحش، بدگویى، شهادت هاى باطل، آبرو بردن، غیبت و دیگر بیمارى ها و آفات...باید این ها رو جایگزینش کنى؛ بتونم نعمت هاى تو رو بشناسم و بشمرم و شکرگذار باشم، اصلاً یه خلوتى داشته باشم!، سحر بتونم یکم با خدا درد و دل کنم، احترام پدر و مادرم نگه دارم! به امام حسین؛ اهل بیت خودشونو فداى ما کردند، آخه من چى بگم که یه عدّه بفهمند!
دوباره میرسیم به دعاى بیست و هشتم؛ وَالْخُرُوجَ مِنْ جَمیعِ مَعاصیکَ؛ وقتى منو از این کثافت خونه درآوردى اونوقت وَالدُّخُولَ فى کُلِّ ما یُرْضیکَ؛ من را داخل کن در دایره ى رضایت خودت.
بیاید آدم بشیم دیگه؛ مگه چقدر دیگه زنده ایم، معلوم نیست، مرگ مون رو زمانش رو هیچ کس نمیداند... و این رو هم بدانید مرگ اطرافیانمون، دوستمون، همسایمون، اینها همه نشونه است برای ما.
خدا بیامرزه شیخ رضا سراج رو؛ مى گفت هرکارى میخواى بکن؛ فقط ببین به همون اندازه اى که طاقت آتش جهنّم رو دارى کار خودت رو انجام بده. هر اندازه که میتونى جواب حضرت زهرا رو بدى همون اندازه گناه کن.
این بیمارى ها رو گفتم؛ وَالْخُرُوجَ مِنْ جَمیعِ مَعاصیکَ وَالدُّخُولَ فى کُلِّ ما یُرْضیکَ... کیا وارد اون صحن و سراى رضایت خدا مى شوند؟!! اونهایى که دنبال اهل بیت باشند.
ببخشید منو... کسایى که اهل تقوا هستید، منو ببخشید، اگر این جوون ها اینجا تربیت نشوند، توى این جامعه ى سخت (نمی گم جامعه بد) تربیت نمى شوند.
بترسیم از وقتى که خدایى که این بساط را پهن کرده بیاد و بساط رو جمع کنه! بعد اون موقع کجا بریم ناله بزنیم و به حال خودمون گریه کنیم!!
براى حال همه مون یه صلوات بفرستین.
اشعار روضه حضرت سجاد علیه السلام قسمت اول
من از این مردم بی عار بدم میآید
از مکافات، از آزار بدم میآید
سنگها از در و دیوار به ما بد کردند
تا ابد از در و دیوار بدم میآید
ذبح را آب نداده جلویم سر نبرید
تا قیامت من از این کار بدم میآید
محمل عمهی ما را چقدر هل دادند
به خدا از سر بازار بدم میآید
اشعار روضه حضرت سجاد علیه السلام قسمت دوم
از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم
از این طرف عمه, از آن سو خواهرانم
در پیچ و تاب چشمهای هرزه باید
جوشن برای معجر زنها بخوانم
عمامهام آتش گرفته چاره ای نیست
جز آنکه خاکستر ز گردن میتکانم
کار دعای عمه جانم بوده تا حال
قسمت شده بعد از چهل منزل بمانم
منبع:دوستداران حاج منصور ارضی