مناجات با خدا - شب دهم رمضان المبارک 1392
یارب به اشک و آه من ، بگذر ز اشتباه من
عشق تو شد گواه من ، تنها تویی پناه من
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
این منو این حال خراب ، این دیدگان پر زآب
افتاده ام بین سراب ، ما را رهاکن از عذاب
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
جامانده این جاده ام ، از تو جدا افتاده ام
من که غلام ساده ام ، بر توبه کن آماده ام
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
گرچه شدم دلریش تر ، من بنده بودم پیش تر
چون باتو گشتم خویش تر ، لطف تو دیدم بیشتر
گرچه منم توبه شکن ، خواهی ببخش خواهی بزن
سخت است این رسوا شدن ، ای که تویی غمخوار من
درگوشه ای تنها منم ، مهمان این شبها منم
آقا تویی رسوا منم ، شرمنده از زهرا منم
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
یاربنا اغفرلنا ، یاربنا اغفرلنا
از کربلایم بی نصیب ، دورم ز دیدار حبیب
از روضه ی شاه غریب ، یارب به حق عطر سیب
هرشام جمعه از حرم ، آید صدایی پر زغم
که ی نور چشمان ترم ، گفتی عزیز مادرم؟
حسین من ، حسین من
حسین من ، حسین من
چون آب شداز تو دریغ ، ماندی برای تیر و تیغ
شد خیمه ات صید حریق ، شد سهم نامردی عقیق
چون رفتی از حال آمدند ، جمعی به گودال آمدند
با قصد پا مال آمدند ، قومی بد احوال آمدند
چون که ز گودال آمدند دنبال خلخال آمدند
در خواب هم به یاد لبت گریه میکنم
بیدار میشوم به یاد سرت گریه میکنم
اشعار روضه ابی عبدالله (علیه السلام)
رفته صبرم از کفم این حال، نمیفهمم چیست
عمق این فاجعه صد سال، نمیفهمم چیست
درکم از اوست همینقدر، که شد ذبح عظیم
باقی روضهی گودال، نمیفهمم چیست
کشتن تشنهی زخمی، عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال، نمیفهمم چیست
نحر این سر که خودش جایزه دارد دیگر
غارت خیمه و اموال، نمیفهمم چیست
زره و خود و سپر، باز هم ارزش دارد
غارت چادر اطفال، نمیفهمم چیست
--------------------------------------------
اشعار رحلت حضر ت خدیجه ام المومنین (س)
تو میروی و تازه غمها پا بگیرد
بعد از تو تنهایی من معنا بگیرد
بانو فقط نام تو امالمؤمنین است
آن زن اگر چه نام زیبا را بگیرد
با رفتن تو گوشهای از خانه تنها
زانوی غم را در بغل زهرا بگیرد
از بس که دلتنگ تو میگردد یتیمم
شبها کنار قبر تو احیا بگیرد
بهتر که رفتی و ندیدی بین کوچه
رنگ کبودی زیر چشمش جا بگیرد
هنگام رفتن روضه میخوانی برایم
با روضه خواندنهای تو دلها بگیرد
بانو تو هم گفتی حسین اشکت روان شد
ترسم که چشمان تو را دریا بگیرد
آری در عاشورا میان قتلگاهش
دعوا سر پیراهنش بالا بگیرد
منبع:دوستداران حاج منصور ارضی
لطفا دو شب آخر 28و29 را در صورت آماده بودن بروی سایت قرار دهید و تشکر از اینکه اشعار حاج آقا بر روی سایت قرار داده شد.
مأ جور باشید. ان شاءالله