مناجات با خدا - شب هجدهم رمضان المبارک 1392
نام ما را ننویسید، بخوانید فقط
سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم، در نزنم میمیرم
من اگر در زدم اینبار، نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن صاحب خانهست
چند لحظه بقل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شر خودم را یعنی
فقط از دست گناهم برهانید فقط
حُرَّم و چکمه سر شانهام انداختهام
مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به جهنم ببریدم اما
پیش انذار گنهکار نخوانید فقط
یازده ماه خودم را به خدا (حسین) چسباندم
که در این ماه مرا عبد بخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشم
گوشهای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را مکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی
من دلم سوخته گفتم که بدانید فقط
گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما
دست ما را به محرم برسانید فقط
من که از سفرهی احسان تو شرمنده شدم
بیشتر از رمضان ماه حسین بنده شدم
-------------------------------------------------
حاج آقا در خصوص روضه شب گذشته که به نا تمام ماندن دعای کمیل نیز منجر شد و مجلس حال و هوایی عجیب پیدا کردن نیز این شعر را خواندند:
من بعد از این بساط، اگر اینچنین شود
از روضه خواندنم به خدا توبه میکنم
---------------------------------------
اشعار مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)
ز داغی لب ساقی خرابمان کردند
میان کوزه چهل شب شرابمان کردند
محک زدند به ناز نگار این دل را
برای ناز کشی انتخابمان کردند
چو ذرهایم در این وادی و به نام علی
بلند مرتبه چون آفتابمان کردند
ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق
مقابل قدم او ترابمان کردند
همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند
همیشه با کرم خویش آبمان کردند
قرار شد که دم مرگ روی او بینم
به شوق وصل همه عمر نابمان کردند
علی تجلی سبحان ربی الاعلیست
ثواب بردن نامش تبسم زهراست
------------------------------------
زانویم را به بقل میگیرم
دارم از داغ نجف میمیرم
-----------------------------------
در کرببلا جان مرا گر که گرفتند
تصویر نجف را سر قبرم بگذارید
----------------------------------
اشعار مدح و روضه حضرت ام کلثوم (س)
عاشقان در حجاب یکدگرند
پرتو آفتاب یکدگرند
گاه تصویر قاب یکدگرند
همه زیر نقاب یکدگرند
سعی دارند جلوه کم بکنند
خویش را وقف نام هم بکنند
فاطمیات یارهای همند
هر کدام افتخارهای همند
همه آیینه دارهای همند
دست بین مزارهای همند
گاه زینب گه ام کلثومند
همطراز امام معصومند
این قبیله عجیب با ادبند
پیش هم ایستاده در عقبند
همگی غرق ذات منقلبند
در ظهور صفات هم نسبند
همگی در الست زاده شدند
همه پرچم به دست زاده شدند
مینویسم من از شما خانم
میبری تا خدا مرا خانم
تو بزرگی و ما گدا خانم
السلام علیکِ یا خانم
ما گرفتار بامهای توایم
از ولادت غلامهای توایم
عصمت کامله تو را خوانند
عابده، فاضله تو را خوانند
عالمه، عامله تو را خوانند
حیدر قافله تو را خوانند
کوه توحید منجلی هستی
زینب دوم علی هستی
متشرع به دین و باور خود
متواضع کنار خواهر خود
تا شدی همره برادر خود
متوسل شدی به مادر خود
اقتدار حرم به دست تو بود
بعد عباس علم به دست تو بود
گریه بین شرار میکردی
شعلهها را مهار میکردی
پا برهنه فرار میکردی
دختران را سوار می کردی
همهجا کشتی نجات شدی
سر پناه مخدَّرات شدی
نان خود را به دختران دادی
سهم خود را به دیگران دادی
تو تسلّی به مادران دادی
معجرت را به خواهران دادی
گیسوی سوخته نقابت شد
گوشهی آستین حجابت شد
به کجا کارها کشیده شده
سر بازارها کشیده شده
به پَرت خارها کشیده شده
معجرت بارها کشیده شده
خواهرت دیر کرد و افتادی
چادرت گیر کرد و افتادی
تا ز گودال سر در آوردی
خویش را نزد خواهر آوردی
سوی او دیدهی تر آوردی
رو به سوی برادر آوردی
خواهرانه به هم کمک کردید
نیزه را از دهن در آوردید
منبع:دوستداران حاج منصور ارضی