مناجات با خدا - شب بیست و نهم رمضان المبارک 1392
آی اهل رمضان جا نگذارید مرا
بار من ریخته ، تنها نگذارید مرا
سر مجنون شدنم خار به پایم رفته
باز در کوچه ی لیلا نگذارید مرا
قطره ای هستم و از رود عقب افتادم
در ره وصل به دریا نگذارید مرا
یوسف عشق مرا ، گرگ ، ته چاه انداخت
رمضان رفت ، در اینجا نگذارید مرا
دست گیرید ز من دست نیاندازیدم
پاکبازان به تماشا نگذارید مرا
بعد سی روز چو بخشوده نباشم چه کنم
باز شرمنده و رسوا نگذارید مرا
جان زهرا سند بخشش من را بدهید
انقدر در اگر و شاید و اما نگذارید مرا
چقدر دست گرفتید در این یکماهه
بعد از این هم به خودم وا نگذارید مرا
گر بنا هست عذابم بکنید حرفی نیست
کاش که در بر زهرا نگذارید مرا
قافله شام به سوی کرببلا راه افتاد
آی اهل رمضان جا نگذارید مرا
خواهرش گفت حسینم ، علی اکبر ، عباس
بین نامحرم و اعدا نگذارید مرا
------------------------------------------------------
اشعار وداع حضرت زینب (سلام الله علیها) با ابی عبدالله (علیه السلام)
قدم به قدم از من میشوی جدا برگرد
بدون خواهر خود میروی کجا برگرد
به پای تو همه گیسوی من سفید شده
نزن دست رد به سینه ی من اخا برگرد
به گردنت به خدا حق مادری دارم
به حرمتی که بُوَد بین ما دو تا برگرد
ز کودکی روش دلبری ز تو بلدم
قسم به مادرمان فاطمه بیا برگرد
تمام ترس من اینست گیسوان سرت
گره گره بشود ، فکر پنجه ها برگرد
ز قبل آنکه زره تن تو در گودال
جدا جدا بشود زیر دست و پا برگرد
بیا پیش از اینکه با تیزی نیزه
کسی به هم بزند پیکر تو را برگرد
به ذوالجناح سپردم به هر کجا دیدی
حسین خُورَد به زمین زود سوی ما برگرد