نوای عرش

صوت و کلیپ حاج آقا منصور ارضی

نوای عرش

مراسم بعدی

دهه اول محرم 1394 حاج آقا منصور ارضی

**************

1) مسجد ارک تهران

از چهارشنبه 22 مهر94 بمدت 10 شب

همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء

میدان پانزده خرداد

2)حسینیه صنف لباسفروشها

از سه شنبه21 مهر 94 بمدت 15 روز صبح

همزمان با اقامه نماز صبح

خیابان سعدی جنوبی

3)حرم عبدالعظیم حسنی (ره)

بعد از دهه اول محرم ، نیمه شبهای جمعه

دو ساعت مانده به اذان صبح

لوگوی سایت

نوای عرش

مناجات با حضرت حجت  روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا

حرف هجران شده بسیار ، بهم ریخته ام
باز از دوری دلدار ، بهم ریخته ام
ای کاش فقط نیمه نگاهی می کرد
بمن عاشق بیمار ، که بهم ریخته ام
به گمانم پسر فاطمه با من قهر است
نشدم لایق دیدار ، بهم ریخته ام
کار دستم دهد این بار گناهانی که
روی هم گشته تلمبار ، بهم ریخته ام
با همه بار گناهی که به گردن دارم
مثل حُر آمدم این بار ، بهم ریخته ام


دگر از دست خودم خسته شدم از بس که
شده ام مایه آزار ، بهم ریخته ام
مرد صابونیم و میل به دنیا دارم
اصلا انگار نه انگار ، بهم ریخته ام
فتنه معلوم کنن که چه کسی پاکار است
نیستم عاشق پاکار ، بهم ریخته ام
من آلوده فقط لاف زدن را بلدم
این چنین می کنم احساس ، بهم ریخته ام
یک نفر یار ندارد چقدر مظلوم است
از چنین وضع أسف بار ، بهم ریخته ام
شده آیا که به اندازه ی یک رفع عطش
در پی اش باشم و یکبار ، بهم ریخته ام

-----------------------------

اشعار روضه امام صادق علیه السلام

ما گدائیم گدای پسر فاطمه ایم
بوسه زنهای عبای پسر فاطمه ایم
بنویسید فدای پسر فاطمه ایم
گریه کن های عذای پسر فاطمه ایم
چشم ما چشمه ای اندازه دریا دارد
هرچه ما گریه کنیم از غم او جا دارد
پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود
زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود
سن بالایش از آن خم شدنش پیدا بود
با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود
نیمه شب بر سر سجاده عبادت میکرد
مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد
ماجرایی که نباید بشود اما شد
با هم واژه حرمت شکنی معنا شد
پای آتش به در خانه ی آقا وا شد
در آتش زده مثل جگر زهرا شد
ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت
کار بر سینه پروانه دگر میخ نداشت
تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد
با تماشای چنین منظره بالش افتاد
تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد
باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد
ناگهان سنگدلی آمد و آقا را برد
بی عمامه پسر فاطمه را تنها برد
می دوید آه چه با تب نفسش بند آمد
پا برهنه پی مرکب نفسش بند آمد
وسط کوچه دل شب نفسش بند آمد
نه که یکبار مرتب نفسش بند آمد
با چنین سرعتی افتادن آقا قطعی است
با زمین خوردن او گریه زهرا قطعی است
آه بی فاصله اش مرثیه خوانی می کرد
اشک پر از گله اش مرثیه خوانی می کرد

-----------------------

اشعار روضه حضرت رقیه (س)

دختری را که یتیم است پیاپی نزنید
زخم هایش چو وخیم است پیاپی نزنید
عمه ام در سر بازار ...، نگویم بهتر
عده ای هرزه و بیکار... ، نگویم بهتر
با دف و هلهله و تار... ، نگویم بهتر
ناگهان چشم علمدار... ، نگویم بهتر
تا که او را جلوی نیزه سقا بردند
ناله زد آه عمو رو سریم را بردند

-------------

مومنین مومنات ملتمس دعای خیر

  • ۹۲/۰۶/۱۱
  • ۱۱۹۷ بازديد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
     
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10