متن اشعار مناجات با خدا حاج منصور ارضی (روز عرفه 1392)
تا که از سوی حق آوای بیا می آید
وسط روز ، گدا پشت گدا می آید
هاتفی زد برویِ شانه ام و گفت بیا
از شفا خانه ی حق ، بوی دوا می آید
وقتی یک کوه گنه ، با پَرِ کاهی پاک است
از گنه کار بپرسی ، چرا می آید؟!
ناله ها از سر این است که بی چیز شدم
کیسه زَر که فرو ریخت صدا می آید
حج نرفتم ، ولی یک لک لبیک حسین
از همین جا که بگویم خدا می آید
رَختِ احرام نبسته ، همه مُحرِم شده ایم
خودمانیم ، سپیدی چه به ما می آید
آنقدر جرم و خطا سر زده از من که فقط
به تو بخشیدن این جرم و خطا می آید
عرفات است ولی هر که بگوید یا رب
پاسخش از طرف کرببلا می آید
وقتِ قربانی زهرا شده در کرببلا
خواهرش دید که خنجر زقفا می آید
متن اشعار روضه حضرت مسلم (ع) حاج منصور ارضی
باور نمی کردم گذرها را ببندند
من را که می بینند ، درها را ببندند
خورشید بودم ، زیر نور ماه رفتم
جان خودت تا صبح ، خیلی راه رفتم
در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم
این چند شب یک خواب راحت هم نکردم
من شیر بودم ، کوفه در زنجیرم انداخت
کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت
حالا که می آیی کفن بردار حتماً
ای یوسف من پیرهن بردار حتماً
حالا که می آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور
متن اشعار روضه حضرت مسلم (ع) حاج حسین سازور
هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو
به فَدایِ پرِ قنداقِ علی اصغرِ تو
می زنم دست بروی دست چکاری کردم
با چه رویی بشوم روبرو با مادر تو
حاضرم بر سر بازار به خیرات روم
ننشیند پَرِ خاکی به سرِ خواهرِ تو
بر سر من ، همه تفریح کنان سنگ زدند
وای بر صورت چون برگِ گُلِ دختر تو
متن اشعار سینه زنی حضرت مسلم (ع) حاج حسین سازور
ای بی وفا زمونه ، ببین چه غریبونه
یکی میون کوفه ، تک و تنها میمونه
وای وای امون از این بی کسی
وای وای امون زدل واپسی
وای وای ز وقتی که می رسی
میا به کوفه یامولا ، یامولا
سرم شد آویزه تنم روی زمینه
الهی دختر من ، حال منو نبینه
وای وای امون ز دختر تو
وای وای عدو و خواهر تو
وای وای گریه مادر تو
میا به کوفه یامولا یامولا
مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا حاج منصور ارضی
روا بُوَد که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم
العفو تو ، به جمع گنه کارها بس است
یک مرحمت برای گرفتارها بس است
عمریست از گناه من آزرده می شوی
با خود نگفته ام ، دگر آزارها بس است
از روزهای بی تو چه دلگیرم ، العجل
ای مهربان بدون تو تکرارها بس است
متن اشعار روضه حضرت ابالفضل العباس (ع) حاج منصور ارضی
...
عباس از مقابلش امشب تکان نخورد
طوری عنان گرفت که مرکب تکان نخورد
با احتیاط خواهر خود را سوار کرد
طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
...
متن اشعار روضه حضرت ابالفضل العباس (ع) حاج ابوالفضل بختیاری
همین که نام بلندش کنار من پیچید
میان هر دو جهان اعتبار من پیچید
قرار بود خرابش کند امان نامه
چه لحظه ها که خودش در کنار من پیچید
همین که رفت ، نشستم بروی دست زدم
خدا به خیر کند ، کار و بار من پیچید
سرش که ریخت ، سر شانه اش به دنبالش
صدای گریه بی اختیار من پیچید
گهِ فرود که برگشت علتش این بود
رکاب اسب به پای سوار من پیچید
باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست