مناجات با امام حسین (ع)
شبیه چشم شما چشم های تَر دارد
کسی که خاک حسینیه را به سر دارد
تو گریه کردی و شد سرخ چهره، فهمیدم
که وقت روضه تو اشک هم جگر دارد
خدا به روی من و تو حساب وا کرده
که گریه ای بکنیم و حساب بردارد
هوای امشب مان فرق می کند انگار
نشسته مادری و دست بر کمر دارد
حسین روز و شبم را گرفته می دانم
برای عاشقی ام عقل دردسر دارد
فقط به تربت ارباب سجده می چسبد
همیشه سجده ما مزه دگر دارد
مرا حواله نمودند خاک پا ببرم
هزار شکر که این خیمه رفتگر دارد
میان روضه نشستیم و عاشقی می گفت
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
کسی که داغ برادر چشیده می داند
که روی قوت زانوی او اثر دارد
چقدر روضه ناگفته در گلو دارم
بیا به مجلس ما روضه عمو دارم
شعر روضه حضرت اباالفضل عباس (ع)
آقا را تا زدند ، ناله ای پیچید در خیمه ، که لشگر را زدند
در میان نخل ها دستها تا شد قلم ، گفتند حیدر را زدند
باز هم از پشت نخل حرمله یک شش خولی ، چشم دیگر را زدند
خورد تا روی زمین دید بر دیوار کوچه ، روی مادر را زدند
تا که کوتاهش کنند تیغ ها از سمت پا ، بد جور پیکر را زدند
آستین شد روی سر ، گرگ های قافله ، این بار معجر را زدند
چند باری افتاد باز محکمتر بروی نیزه ها ، حنجر را زدند
خواهرش با پارچه بست سر را تا نیفتد ، حیف خواهر را زدند
در نگاه او النگو های دختر را زدند
شعر نوحه سینه زنی ( زمینه) حضرت اباالفضل عباس (ع)
سقای لب تشنه ، خدایا بر زمین افتاد
ای وای ، که با صورت ، یل ام البنین افتاد
حسین دیگر شده تنها ، شده غارت تن سقا
مظلوم ابوفاضل ، ابوفاضل ، ابوفاضل
مشک بدون آب ، عذاب جان سقا شد
فرصت برای حرمله دارم مهیا شد
زده تیری به چشمانش شده خیمه پریشانش
مظلوم ابوفاضل ، ابوفاضل ، ابوفاضل
سقای لب تشنه ، خدایا بر زمین افتاد
ای وای ، که با صورت ، یل ام البنین افتاد
حسین دیگر شده تنها ، شده غارت تن سقا
مظلوم ابوفاضل ، ابوفاضل ، ابوفاضل
الهی قرص ماهم رفته از دست
علمدار سپاهم رفته از دست