مناجات با امام حسین (ع)
برای سوختن دل شرر نمی خواهم
اثر ز سوختن بال و پَر نمی خواهم
از آن زمان که ز عشق تو با خبر شدم
دگر ز خویشتن خود خبر نمی خواهم
به تربتم بنویسید نوحه خوان حسین
که بعد من ز نامم اثر نمی خواهم
کجا به وعده فردوس دل ببازم من
حسین دارم و پس بیشتر نمی خواهم
همیشه باعث زحمت شدیم آقا جان
نگو به نوکر خود دردسر نمی خواهم
سلام ناقص من را جواب کامل ده
ز ابر فیض نم مختصر نمی خواهم
تو بیشتر ز خودم فکر حال و روز منی
به جز حسین پناه دگر نمی خواهم
مقیم کن دل من را به خانه ات آقا
وگرنه شیوه رفت و گذر نمی خواهم
شعر روضه قتله گاه
این تن خسته به گودال ز پا افتاده
تنت اینجاست سرت پس به کجا افتاده
هیچ کس این بدن خُرد تو را جمع نکرد
بس که اعضا ز اعضا جدا افتاده
این تنت هرطرف انگار به غارت رفته
زیر نعشت مچ دست و مچ پا افتاده
دست بر شال کمربند گرفتی از چه
بر تنت جای سم اسب چرا افتاده
استخوان های شکسته همه بیرون زده است
دنده پهلویت انگار که جا افتاده
خود نمایی کف چکمه مرا کشت حسین
چقدر در بدنت پنجه و پا افتاده
از چه انگشتر و انگشت تو پیدا نشود
ساربان نیست ولی دشنه به جا افتاده
حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من
تشکر از همت بالای شمامدیر محترم سایت
خیر ببینید