مدح حضرت زهرا (س)
هر که در این روزها بر اشک نم نم مبتلاست
بر جبین او نوشته مادرم خیرالنساءست
مادری کرده کنار سفره جایم داده است
بر سر خوان عطای او دلم پر اشتهاست
دست ما کوتاه خرما بر نخیل اما همین
اشک های نوبرانه میوه های حی العطاست
سینه او گر چه صید آتش دود شد ولی
هر که مهر او به سینه دارد ازآتش جداست
محشر کبری بنا شد تا بفهمد عالمی
شیعه زهرا حسابش از همه عالم سواست
بهره مند دست دستاویزی او پیغمبران
عطر بوی سینه اش هز مشام مصطفی ست
گبر و ترسا و یهودی روزیش را می خوردند
سفره احسان زهرا وسعتش بی انتهاست
گفت صادق ما اگر حجت به خلق عالمیم
حجت الله و علینا همسر شیر خداست
بر شهید کربلا سوگند ثارلله هم
قتله گاهش در مدینه مرقدش در کربلاست
گریه زیر پای او تبخیر می گردد سریع
اشک آغشته به خاک چادر او پر بهاست
اشعار روضه (کوفه - شام - مدینه)
سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد
تا که با نعره یک سنگ دل آینه ریخت
شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد
پای آتش به در خانه گلها وا شد
غنچه ای سوخت به پهلو بروی خار افتاد
کینه و بغض و حسد دست که دادن بهم
دست مادر وسط معرکه از کار افتاد
تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین
مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد
شهر باناله یا فضه خوزینی می گفت
نفس شیر خدا از نفس انگار افتاد
خاک بر چشم تو دنیا که تماشا کردی
کار پهلوی گل یاس به مسمار افتاد
عمر گهواره به بوسیدن محسن نرسید
قرعه چوب به تابوت تن یار افتاد
میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد
میخ تیری شد و در چشم علمدار افتاد