نوای عرش

صوت و کلیپ حاج آقا منصور ارضی

نوای عرش

مراسم بعدی

دهه اول محرم 1394 حاج آقا منصور ارضی

**************

1) مسجد ارک تهران

از چهارشنبه 22 مهر94 بمدت 10 شب

همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء

میدان پانزده خرداد

2)حسینیه صنف لباسفروشها

از سه شنبه21 مهر 94 بمدت 15 روز صبح

همزمان با اقامه نماز صبح

خیابان سعدی جنوبی

3)حرم عبدالعظیم حسنی (ره)

بعد از دهه اول محرم ، نیمه شبهای جمعه

دو ساعت مانده به اذان صبح

لوگوی سایت

نوای عرش

فایل صوتی شب 13 صفر 1392فایل صوتی 

مدح و روضه حضرت زینب (س)

در سیر دل جبرئیل هم بال و پرش ریخت

وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت

او زینت است و بی نیاز از زینتی هاست

پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت

وقتی دهان وا کرد دیدند انبیاء هم

نهج البلاغه بود که ، از منبرش ریخت

وقتی دهن وا کرد از بس که غیورند

مولا صدای خویش را ، در حنجرش ریخت

در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند

فرمود غُضّو چشم ها در محضرش ریخت

زن بود اما با ابهت حرف ی زد

مردی نبود آنجا مگر کُرک و پَرَش ریخت

وقتی که وا شد معجرش ، بال فرشته

پوشیده های عرش را روی سرش ریخت

به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده

صد لشگر تازه نفس دور و برش ریخت

یک گوشه از خشمش ابالفضل آفرین است

گفتیم زینب ، صد ابالفضل از برش ریخت

هجده سر بالای نیزه لشگرش بود

تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت

وقتی هجوم سنگ ها پایان گرفتند

خواهر دلش ریخت ، برادر هم ، سرش ریخت

با نیزه می کردند بازی نیزه داران

آنقدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت

دامن کشان آمد برادر را ببوسد

در بین گودال آنقدر دشمن سرش ریخت

تا پشت و رو کردند جسم دلبرش را

در گوشه گودال قلب مادرش ریخت


اشعار روضه زبانحال حضرت زینب (س)

پرچم بدست سروری آورده ام حسین

یک اربعین پیمبری آورده ام حسین

ناگفته های خواهری آورده ام حسین

از بحر پیکرت سری آورده ام حسین

این خواهر شکسته ناقه نشین شده

یک اربعین حجاب سرش آستین شده

یک اربعین و گذشته و ساکت نمانده ام

یک اربعین پیام تو را من رسانده ام

یک اربعین علی شدم و خطبه خوانده ام

ابن زیاد را سر جایش نشانده ام

باید از این عقیله مدال علاقه ساخت

از خطبه ها ، منبر نهج البلاغه ساخت

من کاخ ظلم را روی منبر شکسته ام

با نعره ها ، حیبت لشگر شکسته ام

تنها زدم به لشگر و خیبر شکسته ام

گرچه سرم شکسته ، کجا سر شکسته ام

چوب یزید را به سرش خُرد کرده ام

دشمن قمار کرد و من برد کرده ام

خود را برای آمدن آماده می کنم

چشم تَر گریستن آماده می کنم

دارم برات ، پیرهن آماده می کنم

بالی برای پَر زدن آماده می کنم

حالا به قبر یار خودم می رسم حسین

دارم سر مزار خودم می رسم حسین

یادم نمی رود ته گودال دیدَمَت

یادم نمی رود که چه بی حال دیدَمَت

بی پیرهن در آن همه جنجال دیدَمَت

در شیب قتلگاه تو پامال دیدَمَت

یادم نمی رود بدنت چکمه خورده بود

وقتی که آمدم دهنت چکمه خورده بود

دیر آمدم به موی تو پیچیده بود شِمر

دیر آمدم به حال تو خندیده بود شِمر

پیراهن تو را زد و پوشیده بود شِمر

با پا روی گلوی تو گویی بود شِمر

دیر امدم به جان تو افتاده بود وای

بر جان استخوان تو افتاده بود وای

دیر آمدم دیدم سنان لعنتی آمد به سینه زد

جای هر آنکس که نمی زد به سینه زد

دیدم که نیزه را چقدر بد به سینه زد

بیرون کشید و باز مجدد به سینه زد

تازه غروب شد ، همگی طبل می زدند

بر اسب های جنگی خود ، نعل می زدند

در پیش چشم من بدنت دست این و آن

افتاده بود پیرُهنت دست این و آن

 بی سرتو را  گذاشتند دست این و آن

غارت شدی تمام تنت دست این و آن

تنها نه روی پیکر تو چنگ می زدند

بر روسری خواهر تو چنگ می زدند

دیدم که موی دختری از پشت می کِشد

بر روی خاک با لگد و ..

رفتی و بعد تو به پَرم خارها کِشید

رفتی و بعد تو به کجا کارها کِشید

رفتی و کار من سر بازارها کِشید

پوشیه ی مرا چه کسی بارها کِشید

باور نکن که بر موی من ، دست خورده است

باور نکن النگوی من ، دست خورده است

رَجّاله های شام دور و بر ناقه ریختند

آتش زدند ، تا کمر ناقه ریختند

مردان مست روی سر ناقه ریختند

با سنگ های خود به پَر ناقه ریختند

زیور بدست بود هر آنکس که به خانه رفت

معجر بدست هر کس و ناکس به خانه رفت

 

  • ۹۲/۱۰/۰۳
  • ۱۴۷۰ بازديد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
     
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10