فایل صوتی (با تشکر از سایت دوستداران حاج منصور ارضی)
مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا
بیدار نشد این دل غفلت زده تا چند
انذار بر این دیده حسرت زده تا چند
از نفس خطا کار ز ابلیس جفا کار
تبریک بر این قلب مصیبت زده تا چند
من غایبم از محضر نورانیت ای یار
غایب ز تو این حاضر، غیبت زده تا چند
گاهی تو کنار منی، من در پی دیدار
گمگشته در این وادی غربت زده تا چند
ای وای از این چشم و از این قلب گرفتار
گمراهی این دیده صورت زده تا چند
ای کاش که من هیئتی فاطمه باشم
هم صحبتی مردم هیئت زده تا چند
بیهوده دم از راه ولایت زدن از چیست
همراهی یک قوم ولایت زده تا چند
ای کاش به بیراهه نمی رفت فلانی
ای مدعیان سهم عدالت زده تا چند
گاهی بخدا، حرف خدا نیز بهانه ست
آزردن این ملتِ دولت زده تا چند
از غیر تو این قافله منّت نپذیرد
ای دوست تماشای خجالت زده تا چند
ما را تو مگر کرب و بلایی بنمایی
ای منتقم کوچه و گودال کجایی
اشعار روضه حضرت زهرا (س)
چند وقت است که ناگاه زمین می اُفتد
مادرم با رُخ چون ماه زمین می اُفتد
می رود تا که به دیدار پدر، تا دم در
ناگهان در وسط راه زمین می اُفتد
با زمین خوردن او قلب علی می لرزد
می کِشد از دل خود آه ... زمین می اُفتد
گر که بر قامت دیوار نگیرد دستش
او به یک لحظه ی کوتاه زمین می اُفتد
بی سبب نیست اگر خانه نشین شد مولا
مَرد بی یاور و همراه زمین می اُفتد
پیش چشمان پُر از اشک منو ، چشم حسین
پشت در بانوی آگاه زمین می اُفتد
رفتنش تا به اُحُد سخت مکافات شده
چند بار از رَه و بیراه زمین می اُفتد
تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنت در کربلا ناکام بود
تا تو رفتی وارث نیلی شدم
صورتم آزرده از سیلی شدم
من رشته ی محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم