فایل صوتی حاج منصور ارضی (کامل)
مدح حضرت زهرا (س)
اینجا نبود انگار امکان ظهورش
انسیه نامی را که می خواندند هورش
او آسمانی بود و ساطع بود بر عرش
میشد رصد کرد آسمان را با حضورش
غرق ضلالت بودم و آنَسْتُ نَارًا
تا اینکه زهرا آمد و آنَسْتُ نورش
خلقت ندارد هیچ کس با او همانند
غیر از علی تا باشد او را جفت و جورش
معنای انفاق حقیقی بود پیدا
از پای پینه بسته در احرام طورش
بحر یتیمان و مساکین مدینه
بوی غذای می آید از کُنج تنورش
روز و شب خوبی به همراه علی داشت
اما امان از یثرب و چشمان شورش
در کوچه می پاشید عطر و راه می رفت
تا اینکه سد شد با لگد راه عبورش
بین در و دیوار می کرد استقامت
اما نمی چربید بر مسمار زورش
خون آبه می آمد ز زخم این لباسش
اما توانی نیست تا که بشویش
اشعار روضه حضرت زهرا (س)
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش خود را به روی یار انداخت
میان معرکه سلمان خداش خیر دهد
دوید و زود عبا را رویِ نگار انداخت
خودم ز سینه ی او میخ را درآوردم
ببین مرا به چکاری که روزگار انداخت
عقب کشید و به دیوار خورد و در پیچید
شیار در به روی پهلویش شیار انداخت
زن جوان مرا می زدند نامردها
مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید
و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت
چقدر چادر زهرا به پاش می پیچید
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
همین که دست به معجر گرفت طوفان شد
صدا که زد همه را یاد ذوالفقار انداخت
از آن به بعد که برگشت فاطمه ، زینب
دو گوشواره ی خود را دگر کنار انداخت
تو را غلاف که انداخت حسینت هم
ز روی اسب نیفتاد نیزه دار انداخت
آقای نوای عرش موفق باشی