فایل صوتی (انتشار اولیه)
مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا
مگر می شود هر دلی مبتلای تو باشد
مگر می توان هر که با ماجرایِ تو باشد
مگر بردن نامِ شیرینِ تو اختیاری است
مگر می شود هر کسی با ولایِ تو باشد
دلی مبتلای تو باشد که جایِ تو باشد
وگرنه غریبه کجا آشنایِ تو باشد
مرا با خودت می بری با خودت هم می آری
مبادا که این نوکرت بی وفایِ تو باشد
تو اصلا غم شیعه را می خوری تا دمادم
به هر جا رود پایِ او جایِ پایِ تو باشد
همه سال و ماهِ مرا با خودت وصله بستی
که شاید نصیب گدایت لقایِ تو باشد
همه عادتِ سائلِ کویِ لطفِ تو این است
که روزی نباشد بدون عطایِ تو باشد
تو خود کرده ای انتخابم برای غلامی
که روزی غلام سیاهت فدایِ تو باشد
من آیا ذخیره برایِ سپاه تو هستم؟
دل، آیا شود، کشته ی کربلایِ تو باشد؟
قسم بر غریبیِ مولا و غم های زهرا
که مرگم به زیر لوایِ تو باشد
اشعار روضه حضرت زهرا (س)
آتش و این همه اَسرار ... نمی دانستیم
پشت در ماندن و دیوار ... نمی دانستیم
مادری در وسط شعله اگر ... گیر کُند
نتوان گشت بر او یار نمی دانستیم
کمک بانوی مظلومه به مظلوم چه سود
چون رسد شعله به رخسار ... نمی دانستیم
دود و آتش چو در افتند نفس گیر شود
بعد از آن داغی و مسمار ... نمی دانستیم
دور یک یاس در آتش همه هم جمع شود
آخه کار او بگذرد از کار ... نمی دانستیم
نقشه ی سقط جنین را همه می دانستند
که روی خاک نهد بار... بار... بار ... نمی دانستیم
هیچ کس یاری مظلومه و مظلوم نکرد
نه مهاجر ... نه انصار ... نمی دانستیم
با وجودی که زمین خوردنشان را دیدند
هیچ انگار نه انگار ... نمی دانستیم
تا چهل شب علی و فاطمه یاری جُستند
ای دریغا ز یک یار ... نمی دانستیم
- ۹۳/۰۱/۱۲
- ۹۷۷ بازديد
صوت کامل رو قرار نمیدید؟