نوای عرش

صوت و کلیپ حاج آقا منصور ارضی

نوای عرش

مراسم بعدی

دهه اول محرم 1394 حاج آقا منصور ارضی

**************

1) مسجد ارک تهران

از چهارشنبه 22 مهر94 بمدت 10 شب

همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء

میدان پانزده خرداد

2)حسینیه صنف لباسفروشها

از سه شنبه21 مهر 94 بمدت 15 روز صبح

همزمان با اقامه نماز صبح

خیابان سعدی جنوبی

3)حرم عبدالعظیم حسنی (ره)

بعد از دهه اول محرم ، نیمه شبهای جمعه

دو ساعت مانده به اذان صبح

لوگوی سایت

نوای عرش

اشعار مدح امام حسن (علیه السلام) شب 15 رمضان 1393
حالا که دست من به توسل رسیده است
حالا که روح من به توکل رسیده است
حالا که تا صراط خدا پل رسیده است
حالا که ماه هم به تکامل رسیده است
چون حبه‌های قند که می‌افتد از دهن
العفوهای نیمه شبم شد حسن حسن
آنگونه ای که بهر کرم پر نتیجه است
سبط نبی هم از ثمرات خدیجه است
این طایفه که بوی خدا می‌دهند و بس
تنها به التماس بهاء می‌دهند و بس
با یک نظر به خلق دوا می‌دهند و بس
با روی خوش غذا به جُزامی دهند و بس
در خانه ای که سفره‌ی آن شاه پرور است
مسئول پخش نان سر سفره اکبر است
لعل لب تو آب و عسل می‌کند درست
از اهل نار اهل محل می‌کند درست
راهی شدی پیاده به مکه قدم قدم
فریاد می‌زنند اهالی حرم حرم
در راه مانده می‌طلبد از کَرَم کَرَم
ای صورتت به شب زده مهتاب دَم به دَم
خوب است اگر قرار شده میل حج کنی
یکبار هم بخاطر ما راه کج کنی
با یک نگاه کشوری آباد می‌کُنی
صدها غلام می خری آزاد می‌کُنی
بین قنوت خود همه را یاد می‌کُنی
حرف درشت می‌ زنم ارشاد می‌کُنی
هر کس به تو رسید اگر هم عناد داشت
لطف تو را نوشت به دفترچه ی یادداشت
گرچه پُر از خداست نگاهی که با تو هست
مردیم از حرارت آهی که با تو هست
بی مشتری است مشعل راهی که با تو هست
دارد هوای فتنه سپاهی که با تو هست
آنان که دست از سر تو ساده می‌کشند
نیمه شب از نماز تو سجاده می‌کشند
خاکم ، که زیر پای تو احساس می‌شوم
سنگم ، که با نگاه تو الماس می‌شوم
خارم ، که با شمیم شما یاس می‌شوم
وقتی که ذوب مرقد عباس می‌شوم
یاد بقیع می‌کُنم و قبر بی چراغ
صحنی که می‌چکد به سرش آفتاب داغ
اشعار مدح امام حسن مجتبی (علیه السلام) _ قسمت دوم
آخرش این خاک ایوانش طلایی می‌شود
 گنبد و گل دسته‌های با صفایی می‌شود 
این حرم با چار گنبد می‌شود بیت الحسن
هر کسی اینجا بیاید مجتبایی می‌شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می‌کُند
واقعا اینجا عجب دارالشفایی می‌شود
نقشه‌ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد بَه ، چه بنایی می‌شود 
آخرش من مطمئنم این گره وا می‌شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می‌شود
اشعار مدح امام حسن مجتبی (علیه السلام) _ حاج ابوالفضل بختیاری
خورشید شب فاطمه بالا آمد
شکل دگر علی و زهرا آمد
مشتاق زیارت حسن بود حسین
این بود که شش ماهه به دنیا آمد
می شوم اشک در این قافیه دریا دریا
می روم آخر از این بادیه صحرا صحرا
آمدم در گذری که شده مجنون مجنون
می نویسم لب این حاشیه لیلا لیلا
گوشه ای داده به من ، چشم تو پایین پایین
می برندم ز همین زاویه بالا بالا
سر من گرم شد از گفتن حیدر حیدر
و شنیدم ز همان ناحیه زهرا زهرا
استخاره چو گرفتیم به انگشت حسن
ما شنیدیم از آفاق حسن پشت حسن
برسانید بمن جاده از این آخرتر
بدهید از پُر این اشک نمی کوثر تر
روی امواج طلایی نگاه خورشید
آمده ماه ترین ماه ، از عالم سر تر
هر که دارد صنمی بهتر از این بسیم الله
ما که عمریست ندیدیم از او دلبرتر
ابر و باد و مه و خورشید همه حیرانند
که کجای فلک این آینه را بنشانند
افتتاح غزلم بود دعاهای لبت
کار دست دل من داد دواهای لبت
پهن شد سفره ی افطار کریمانه ی تو
سحر روز ازل بهر گداهای لبت
من اویس قَرَنِ قرن خودت خواهم شد
گر بیفتد گذرم جانب طاهای لبت
زدم از جام لبت تا که نیفتد ز دهان
" اَشهَدُ اَنَّ حَسَن " گفتم و گفتم اذان

  • ۹۳/۰۴/۲۴
  • ۹۰۷ بازديد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
     
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10