فایل صوتی شب هفدهم رمضان 1393 (کامل) با کیفیت اصلی

اشعار مناجات با خدا شب هفدهم رمضان ۱۳۹۳

در دل غم زده امید و رجاء می آید

بنشنید همین جا که خدا می آید

چقدر دور و بر سفره گدا می آید

چون علی کرده دعا حال بکاء می آید

گریه کردن فقط انگار به ما می آید

کار ما چیست چنان ابر فقط باریدن

فقط سحر بر سر سجاده ی شب نالیدن

بی سر و پا شدن و حلقه به در کوبیدن

کار او چیست فقط جرکم خطا بخشیدن

این ندایی ست که از ارض و سماء می آید

غیر عصیان و خطا بر دلم انباشت نشد

لطف او دست مرا باز نگه داشت نشد

دست مهرش به دلم عشق فقط کاشت نشد

کاشتم هرچه در این مزرعه ، برداشت نشد

فقط از دست من انگار جفا می آید

می گشایند در میکده گاه و بی گاه

رزق می رسد از برکت سوز این ماه

توبه سهل است اگر می گذریم از این راه

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله

باز هم بوی مزار شهدا می آید

قابل التوبه اگر اوست بگویید ؛ حسین

آبرو داده به ما دوست ، بگویید ؛ حسین

نام این دوست چه نیکوست بگویید ؛ حسین

کارتان گر به یک موست بگویید ؛ حسین

نوکر فاطمه بودن به شما می آید

---

اشعار مدح حضرت امیر المومنین علی ^{(علیه السلام)}

^{می کند عشق تو در روز جزا محشر ؛ علی}

ابروی قاب عو ادنای پیغمبر ؛ علی

حب تو تنها عن الفحشاء و المنکر ؛ علی

من کیم ، من خاک پای میثم و قنبر ؛ علی

یک نخت هر وصله ی نعلین تو حبل المتین

پرده دار رازهای چاه تو روح الامین

در امان می ماند از کید همه این سرزمین

یا امین الله فی ارض امیرالمومنین

سایه تو هست حتما بر سر رهبر ؛ علی

یک لغت از حرف تو دارد دو صد معجم فقط

همچو اقیانوسی و پیش تو دریا نم فقط

از تمام دشمنان سر میزدی از دم فقط

می شناسم من تو را تنها یل عالم فقط

می شناست یهودی حائل خیبر ؛ علی

جلوه ی دست خدا در غزه ی خندق تویی

در تمام آفرینش خالص مطلق تویی

تو صراط المستقیمی و فقط بر حق تویی

می شود آنکس که روح ما  ملحق تویی

می کشد سوی نجف دائم دل ما پر ؛ علی

بر سر مهمانیت هر شب چه قیل و قالی است

نان و خرمایی که از دست تو باشد عالی است

با " مَن تانی لِکُلِّ خَیر " دستت خالی است

گوشه گیری من ازبیچاره از بی بالی است

تو کرم کردی که شد حال دلم بهتر ؛ علی

ابرم و باران نثار این محاسن می کنم

گریه بر یک غربت بی حد و  ممکن می کنم

روضه ای نذر شما از صدق و باطل را باطل می کنم

---

اشعار روضه حضرت ابالفضل عباس ^{(علیه السلام)} - قسمت اول

با رباب مضطرب ارض و سماء گفتند : آب

قطره های آب حتی در دعا گفتند : آب

رفت عمو از خیمه بیرون بچه ها گفتند : آب

روی خاک خیس در خوف و رجاء گفتند : آب

یک ابوالفضل هست و صدها تیر این لشگر علی

تشنه اقتاد و لب پایین و بالا پاره شد

مشک وقتی پاره شد بند دل ما پاره شد

ریخت آب و رگ رگ چشمان سقا پاره شد

بعد آنکه گوشواره دخترک ها پاره شد

---

اشعار روضه حضرت ابالفضل عباس ^{(علیه السلام)} - قسمت دوم

سرش افتاد کنار عطش دریا مست

تنش افتاد ولی زود به بالا پیوست

فاطمه آمد و آغوش برایش وا کرد

مادرانه بغلش کرد ولی با یک دست

از دم خیمه سراسیمه حسین آمد و بعد

دو قدم مانده به او از نفس افتاد و نشست