فایل صوتی شب 27 رمضان 1393 (کامل) با کیفیت اصلی
اشعار مناجات با خدا شب بیست و هفتم رمضان ۱۳۹۳
باز شب های آخر ماه است
من و باری که مانده بر دستم
منم آن جامانده از شب قدر
فرصت توبه رفته از دستم
آمدم تا به خویش فهمیدم
ماه رفته است و دست من خالی است
قدر این سفره را ندانستم
ناله ها می کشم ز بدحالی
مانده ام بین حال خوف و رجاء
گفتم آیا دگر امیدی هست؟
شب جمعه رسید و گفت به من
ملک رحمتش امیدی هست
هرچه در کار خویش می نگرم
با خدایم وفا نکردم من
آمدم در ضیافتش اما
سر سفره حیا نکردم من
ای خدا بار من زمین مانده
آبروی مرا بخر امشب
چه کنم چون مرا نبخشی و
بگذرد از سرم اگر امشب
حال که آمدم مرا دریاب
به تو غیر از وفا نمی آید
چون منی را اگر ببخشاید
کم ز لطف خدا نمی آید
هرچه سر زد ز ما خدا انگار
مثل اینکه گرفته نادیده
همه ی جرم و زشتی ما را
محض روی حسین بخشیده
تا یا رضا گفتم سریعا ضامنم شد
آقایی شاه خراسان بیش از این هاست
روضه خوان رو بسوی مقتل کن
از غم شاه عالمین بگو
از همین راه دور با حسرت
السلام علی الحسین بگو
لب گودال پیکر شه را
نیزه داران محاصره کردند
با سر نیزه پیکر او را
تکه ... تکه ... یکی ... یکی ... بردند
اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) _ قسمت اول
دامن آلوده و روی سیاه آورده ام
گرچه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هرچه هستم هرکه هستم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام
اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) _ قسمت دوم
ویرانم و به نام تو آباد می شوم
با یاکریم صحن تو همزاد می شوم
جنسم اگر لیاقت ایوان شدن نداشت
کاشی طاق صحن گوهرشاد می شوم
آخر به عشق اینکه خودت ضامنم شوی
یک شب به عمد طعمه ی صیاد می شوم
سلطانی و بزرگی نامت به ما رسید
من هم کنار نام شما یاد می شوم
وقتی به حلقه های ضریحت نمی رسم
حلقه به گوش پنجره فولاد می شوم
اشعار روضه حضرت اباعبدلله الحسین (علیه السلام)
به این بریدن انگشت هم نیاز نبود
قرار بود عقیقی به ساربان بدهد .
چندیست سوالی شده در روضه برایم
انگشت بریده شده، پیدا شده یا نه؟
اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) و روضه حضرت اباعبدلله الحسین (علیه السلام) - حاج احمد واعظی
اگر چه شهره به شاهن شه خراسان است
ولی امام رضا عشق کل ایران است
کسی که نیست محب رضا مسلمان نیست
که عشق او یکی از شرط های ایمان است
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
بوسه خوبست روی گونه نشیند اما
چاره ای نیست فقط حنجر تو مانده و من
تو و عباس که رفتید از آن لحظه به بعد
زخم های بدن دختر تو مانده و من
- ۹۳/۰۵/۰۴
- ۱۴۱۶ بازديد