مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا
جانم هوای وصل تو کرده شتاب کن
این شیشه را بگیر و پر از عطر ناب کن
من آن گُلم که زینت باغت نبوده ام
پس یک قدم بیا و مرا هم گلاب کن
هر شاخه گل نکرد، علفِ باغ می شود
گل کن به روی شاخه عمرم شتاب کن
من یک دعای بی نفس و بی اراده ام
ای آسمان . . . مرا مستجاب کن
هر جا که پل زدم که به راه خطا روم
سد طریق کن، پل من را خراب کن
نان از تنور این دل تاریک می خورم
یک شب تنور سرد مرا آفتاب کن
من که حساب نوکری ام را نکرده ام
فردا برای من تو حساب و کتاب کن
یک شب مرا به چشم حسینت نگاه کن
یعنی مرا به کرب و بلا انتخاب کن