مناجات با خدا - شب هفتم رمضان المبارک 1392
ز سر هم نفسی با دو نفس آلوده
شدم آغشته به عصیان و سپس آلوده
مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده
این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست
تا شود از اثرش رود ارس آلوده
قالی مسجد اگر فرش فقیهان نشود
شود از پاخور هر ناکس و کس آلوده
روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند
ره به جایی نبرد خیر هوس آلوده
مقصدم نور علی نور بود اما حیف
محفل آلوده، دل آلوده، فرس آلوده
گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد
چه کند بی نظر چشم تو پس آلوده
فقط از کرببلا فیض سلامش مانده
گشته این دیده ی بیمار ز بس آلوده