مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا
این چنین احساس کردم بین رویا ... بارها
می زنم بوسه به دست و پایت آقا ... بارها
خواستم تا مهزیار تو شوم ، اما نشد
سبز شد در پیشِ رو ، اما ، اگرها ... بارها
علّت تب کردنم درد فَراقت بود و بس
بین بستر می کنی من را تماشا ... بارها
با چنین وضع وخیم و رو به قبله بودنم
حال من را می شوی هر روز جویا ... بارها
ای ... طبیبی که به دنبال مریضت می روی
با وجودی که مرا کردی مداوا ... بارها