مناجات با خدا - شب بیست و پنجم رمضان المبارک 1392
از عمر فقط حاصل من روی سیاه است
افسوس که این ماه عسل عمر تباه است
ماندم که چرا ذوق مناجات ندارم
هرچه به سرم آمده از دست گناه است
رفت این رمضان زودتر از هر رمضانی
پرت است حواسم که شب چندم ماه است
باید به خودم آیم که دگر آخر خط است
برگردم از این راه که این آخر راه است
هر چند که سنگین شده جرمم تو رحیمی
کوه گنهم در بر عفوت پر کاهی است
من چیز زیادی به خدا از تو نخواهم
آدم شدنم در گرو نیمه نگاهت
ماندم به سرای که برم حاجت خود را
این نیمه شب این بنده به دنبال پناه است
چیزی که به دادم برسد عشق حسین است
در حشر فقط این اشک برایم گواه است
---------------------------
اشعار روضه بزودی تکمیل می گردد